تنها

تنها تمام وجودم

تنها

تنها تمام وجودم

صادق هدایت



"در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد و این درد ها را نمی شود به کسی اظهار کرد"

**سالگرد مرگت باز از راه رسید و باز هم هوایم عوض شد.تویی که خودت را به سایه ات که روی دیوار اتاق حاصل از چراغ پیه سوز افتاده بود معرفی می کردی.و چه تا ابد جذاب و گیرا و ماندنی.

برای تمام آنها که ندانستند


به نام او

چقدر بد است که تو ندانی که باید می دانستی و چه ساده مسیرهای زندگیت چون ارابه ای سرگردان در چهار راه هایی بی پایان تغییر می کند و در طول مسیر تو فقط سر را به نشان تاسف  تکان میدهی.لب را میگزی و تئوری  بی مفهوم" قسمت این بود" را مرور میکنی بی آنکه شجاعت از دست رفته ات را باور کنی.باور کنی که امروز، امروز است و کسی برای قهرمان بازی های گذشته ات تره هم خرد نمی کند.چرا که او هم مانند تو نمیداند.تو بخوان"می داند اما باور نمی کند".جبر یا اختیار را بهتر از علم یا ثروت میدانی و چه نیک می پنداری چرا که واقعا سوالی اساسی تر بود.


پشت پرده دنیای ما


چرا مردم ما انقدر عصبی هستن؟دقت کردید؟توی اتوبوس توی پیاده رو توی بازار و . . . همه منتظر کوچکترین بهانه، تا بتازن به طرف مقابل.کسی مفهوم عذر خواهی رو بلد نیست.خیابان ها پراست از بروسلی های جدید که با دستهای باز راه میروند و چشم میدوزند به چشم نفر روبرو. استادیوم رفتیم برای دیدن فوتبال در طول رفت و برگشت 80 تا درگیری پیش اومد.من واقعا نگرانم.فحش فحش فحش،،، نقل  و نبات است انگار.همه حق دارند.هیچکس مقصر نیست.همه آمادگی دارند تا 36 ساعت با تو بحث کنند و به اشتباهات احمقانه خودشون اعتراف نکنن.بیچاره اون استثنا هایی که توی این جامعه هستند.تک و توک کسایی که سعی دارند احترام بزارن،عذرخواهی کنن وقتی اشتباه میکنن،مودب باشند...همچین آدمای نازنینی هم هستن و چه فشاری که به روح و روانشان وارد نمی شود.من واقعا نگرانم...