تنها

تنها تمام وجودم

تنها

تنها تمام وجودم

همرنگ جماعت...

به یاد ضرب المثل _مشت نمونه خروار ه_ بیفتید 

و سعی کنید همیشه مثبت فکرکنید!!  

گرانی کمر “مردم” را شکست ؛ “مجلس” در حال و هوای لیگ برتر!

سایت عصر ایران در یادداشتی پیرامون گرانی های اخیر نوشت:
تشخیص اولویت ها و اقدام بر اساس آنها ، از اولین و بدیهی ترین وظایف نمایندگان مجلس شورای اسلامی است ؛ با این حال ، بسیار مشاهده می شود که مجلسی ها ، در مسیری می روند و مسائلی برایشان مهم است که اساساً دغدغه مردم نیستند. این ، درست همان جایی است که مردم را می آزارد و از این که می بینند وکلایشان در عوالمی سیر می کنند که متفاوت با خواست ها و نیازهای آنهاست بر می آشوبند.همین دیروز بود که خبر رسید بعد از گران شدن های مکرر انواع لبنیات ، بار دیگر قیمت این مواد خوراکی پرمصرف ، تا ۳۳ درصد افزایش یافت.یا در ماه های اخیر ارزش پول ملی ، با سرعت تمام در سراشیبی سقوط قرار گرفته و هر روز از ارزش آن کاسته می شود ؛ دلار ، برغم تکذیب رئیس جمهور و مقامات بانک مرکزی ، به سمت مرزهای سه هزار تومان حرکت می کند و در لحظه نگارش این یادداشت ، ۲۸۳۰ تومان است.*

 



به ادامه مطلب مراجعه کنید ادامه مطلب ...

مترسک عاشق شد


مترسک چشمان خدا بود توی مزرعه... دستانش همیشه هم عرض شانه هایش بود... مترسک فقط یک آرزو داشت... او دلش میخواست عاشق شود... با خودش میگفت:« کاش میشد دستانم را به سوی آسمان قنوت بگیرم تا شاید خد آرزویم را براورده کند.»... کلاغها و گنجشکها مسخره اش میکردند... شده بود مضحکه دست آنها... اما در میان آنهمه گنجشک یکی کوچکتر از همه بود... نزدیک به غروب که میشد قبل از اینکه به لانه اش برود می آمد و روی شانه های مترسک می نشست... روزی به مترسک گفت:« من هرگز از دانه های مزرعه ای که تو نگهبان آن هستی نمی چینم»... مترسک با تعجب پرسید:«چرا؟!!!»... گنجشک گفت:«بخاطر تو،آخر من تو را دوست دارم»... و آن لحظه بود که قلب از جنسِ کاهِ مترسک شروع به تپیدن کرد... مترسک عاشق شد... به گنجشک نگاه کرد و با عشق و مهربانی گفت:«من هم تو را دوست دارم»... گنجشک از خجالت سرش را پایین انداخت و هیچ نگفت...

ادامه مطلب ...

تو را دیدم...تو را با قامتى زیبا


شبى تنها


میان این همه رؤیا

تو را دیدم...

تو را با قامتى زیبا

میان دشتى از گلها

کنارت بحر آبى رنگ

و دستانت پر از گلبوته هاى نور

پر از گلبرگ یاس و سوسن و مریم

و من سر تا به پا حیرت

دلم سنگین از این غمها

از این دنیا

که ناگه

آهویى رعنا

در آغوش تو شد آرام

صدایى از دل دریا

چنین مى خواند:

به قربان پناه گرمت اى مولا!

تمام صورتم را اشک ها پر کرده بود، آرى

چنین رؤیا مرا واداشت

که بنویسم:

به قربان پناه گرم تو آقا!

شناسایی انسانها

انسان های بزرگ در باره عقاید سخن می گویند
انسان های متوسط در باره وقایع سخن می گویند
انسان های کوچک پشت سر دیگران سخن می گویند

انسان های بزرگ درد دیگران را دارند
انسان های متوسط درد خودشان را دارند
انسان های کوچک بی دردند

انسان های بزرگ عظمت دیگران را می بینند
انسان های متوسط به دنبال عظمت خود هستند
انسان های کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند


انسان های بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند
انسان های متوسط به دنبال کسب دانش هستند
انسان های کوچک به دنبال کسب سواد هستند



انسان های بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
انسان های متوسط به دنبال حل مسئله هستند
انسان های کوچک مسئله ندارند

انسان های بزرگ سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند
انسان های متوسط گاه سکوت را بر سخن گفتن ترجیح می دهند
انسان های کوچک با سخن گفتن بسیار، فرصت سکوت را از خود می گیرن