تنها

تنها تمام وجودم

تنها

تنها تمام وجودم

تولد وب لاگ

امروز سال روز تولد وب



❤----★❀◕ ‿ ◕❀☆----❤  تولد تولد تولدم مبارکـــ♥ــــ  ❤----★❀◕ ‿ ◕❀☆----❤

  امروز تولد وبم بود پس خودم به خودم میگم تولدت مبارک

اختیارات عیسی

یک روز وقتی عیسی مردم را در معبد بزرگ تلیم میداد و خبر نجات را به 

ایشان اعلام میکرد سران کاهنان و مشایخ  یهود نزد او آمدند و گفتند...

به ما  بگو به چه اختیاری این کار ها را می کنی؟

چه کسی این اختیار را به تو داده است؟

عیسی به آنان پاسخ داد...

من هم از شما سوالی دارم به من بگویید آیا تعمید یحیی از جانب خدا بود

یا از طرف بشر؟

آنها بین خود بحث کردند و گفتند...

اگر بگوییم از جانب خدا بود او خواهد گفت چرا به او ایمان نیاوردید؟

و اگر بگوییم از جانب بشر بود  همه ی مردم ما را سنگباران خواهند کرد.

چون یقین دارند که یحیی یک نبی بود.

پس گفتند ما نمیدانیم از کجاست.

عیسی به ایشان گفت...

من هم به شما نمی گویم که با چه اختیاری این کار ها را می کنم.

هزار پیامبر برای: مبارزه با یک شیطان!

یادم هست که در حدود: سالهای 1360 بنده، مسئول ارشاد اسلامی نخست وزیری بودم، و نخست وزیر وقت هم، موسوی بود. یک روز حجت الاسلام شجونی، نماینده کرج نزد ایشان آمد و: از فساد در اجتماع گفت! وی گفت  برخی زنان بقدری فاسد شده اند که: در خیابان ها می ایستند و: تقریبا فاحشه خانه را، از یک خیابان به تمام: خیابان ها آورده اند!البته موضوعات زیادی را هم، مطرح کرد ولی میرحسین، با خونسردی نگاه می کرد! یک عدد قرص هم دستش بود، بعد از نفس نفس زدن های: حجت الاسلام شجونی، به ارامی گفت: بگذار من این قرصم را بخورم! بعد! و بعد از خوردن قرص گفت : حاج آقا 124 هزار پیامبر، آمدند تا این ها را درست کنند نشد! من چه کار می توانم بکنم؟ واقعیت امر برخی مواقع: این طور است 124 هزار پیامبر و: ائمه و ولی فقیه آمدند تا: مردم را از شر یک: شیطان خلاص کنند. البته بنابر برخی روایات، شیطان نیز دارای: اذناب و یاران زیادی است، اما برخی روایات نیز می گویند: شیطان روز قیامت خواهد گفت: من کسی را مجبور به گناه نکردم! اصلا آن ها مرا نمی دیدند، تا حرف ما را گوش بدهند! ولی انبیا الهی را دیدند، معجزات آن ها را مشاهده کردند، باز هم تکذیب نمودند !ُو آن ها را دروغگو خطاب کردند! بدون اینکه از آنها حتی: یک دروغ شنیده باشند! عده ای هم کاسه از آش داغ تر، هستند و می خواهند: جامعه بهتر از: جامعه ایدئال باشد! اما اینطور نیست، چه آن هایی که دروغ به: پیامبران می بندند و: چه آن هایی که پیامبران را بی عرضه، یا بقول فران اذن، می دانند هر دو در: اشتباه هستند. پیامبران با اینکه: تعدادشان زیاد است ولی:   ادامه مطلب ...

لرزش شانه ها...یادتان هست؟



می دانم که جمع تان جمع است، و شمع انجمن تان، حسین!

لازم نیست به ما فخر بفروشید. ما خود، به مقام والای شما واقفیم.

فقط یادتان باشد محرم های این دنیا را.


 
یادتان باشد که روزگاری، در همین ایام، کنار ما بودید و با ما سینه می زدید.
شوق بعد از عزای تان را کنار ما بودید. لااقل سربند «یاحسین» یکی تان را که ما بسته ایم.
یادتان هست؟!
اینک پیش از ما بهتران، عزای شما، رنگ و بوی دیگری گرفته است.
ما خود قبول داریم که «حسین، حسین، حسین» شما شنیدنی تر است، اما شما که شهدای خودتان نیستید؛
شهدای مایید. از خون و استخوان مایید. از نسل ما و از سلاله مایید.
شما هق هق گریه های ما را شنیده اید. شما لرزش شانه های ما را احساس کرده اید.
محرم های این دنیا را که یادتان نرفته؟! زیارت عاشورای شب های عملیات را که یادتان هست؟!
هنوز هم حسین، شهادت نامه امضا می کند. تا چشم ارباب، کدام مان را بگیرد، شما هوای ما را داشته باشید.
برای ما هم دعا کنید که در بستر نمیریم.
دعا کنید که قدر همسنگران شما را بدانیم.
دعا کنید بدانیم قدر رزمندگانی را که با شما تا لب چشمه شهادت آمدند،
اما… اما قصه این بود که خدا، ماه را تنها نمی خواست.

چند شعر از کیکاووس یاکیده

تمام پروانه ها قاصدک بودند …
به هر قاصدکی راز چشمان تو را گفتم پروانه شد …
تمـــــام پروانه ها ادای چشمهای تو را در می آورند …
چون …
بغض مرا دوســت دارند!

*** *** ***


بوی رفتـــــن می دهی!
در را باز می گذارم …
وقتی برو که گنجشک ها و ستاره هـا خـوابنـــد!

*** *** ***


 

ادامه مطلب ...